الگویهای کندلی که هر تریدر باید بداند
در دنیای پویا و پیچیده معاملات مالی، توانایی تفسیر زبان بازار یک مزیت رقابتی انکارناپذیر است. آموزش کندل شناسی به عنوان یکی از بنیادیترین مهارتها، این زبان را به تریدرها آموزش میدهد. الگوهای کندل استیک که ریشه در نمودار شمعی ژاپنی دارند، داستان کشمکش بین خریداران و فروشندگان را روایت میکنند.
کندل خوانی از کجا اومد؟
ایده اولیه نمودار شمعی ژاپنی به قرن هجدهم و بازرگانان برنج ژاپن بازمیگردد. آنها دریافتند که میتوانند با تحلیل الگوهای قیمت، روند بازار را پیشبینی کنند. این هنر کهن، امروزه به یکی از محبوبترین ابزارهای تحلیل تکنیکال در سراسر جهان تبدیل شده است.
الگوهای کندلی
هر کندل استیک چهار جزء اصلی دارد: قیمت آغازین، قیمت پایانی، بالاترین قیمت و پایینترین قیمت. بدنه کندل فاصله بین قیمت شروع و پایان را نشان میدهد. اگر قیمت پایانی بالاتر از قیمت آغازین باشد، کندل صعودی (معمولاً سفید یا سبز) و اگر پایینتر باشد، کندل نزولی (معمولاً سیاه یا قرمز) است. خطوط نازک بالا و پایین بدنه نیز که سایه نامیده میشوند، محدوده نوسان قیمت در آن بازه زمانی را مشخص میکنند.
هدف از آموزش کندل شناسی، تنها تشخیص شکل کندلها نیست؛ بلکه درک روانشناسی و نیروی محرکهای است که این اشکال را خلق میکند. یک کندل با بدنه بلند و سبز نشان از تسلط قاطع خریداران دارد، در حالی که یک کندل با سایه بلند در بالا، حاکی از این است که خریداران قیمت را بالا بردهاند، اما در نهایت فروشندگان آن را به پایین برگردانده و کنترل بازار را در دست گرفتند.
10 الگوی کندلی مهم
الگوهای کندلی بازگشتی
الگوهای کندلی بازگشتی همانطور که از نامشان پیداست، در انتهای یک روند صعودی یا نزولی ظاهر میشوند و هشدار میدهند که قدرت روند فعلی در حال کاهش است و احتمال تغییر جهت روند وجود دارد. این الگوها معمولاً از یک تا سه کندل تشکیل شدهاند.
-
الگوی چکش (Hammer) و مرد به دار آویخته (Hanging Man)
شکل ظاهری: این دو الگو از نظر ظاهری کاملاً مشابه هستند، بدنه کوچک (سبز یا قرمز) در انتهای بالایی کندل و یک سایه بلند در پایین (حداقل دو برابر بدنه). تفاوت آنها در مکانی است که ظاهر میشوند.
الگوی چکش: یک الگوی کندلی بازگشتی صعودی است که در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد. سایه بلند پایین نشان میدهد که فروشندگان در ابتدا قیمت را به شدت پایین بردهاند، اما خریداران با قدرت وارد شده و توانستهاند قیمت را نزدیک به نقطه آغاز ببندند. این عمل، نشانه بالقوه تضعیف فروشندگان و آمادگی بازار برای صعود است.
مرد به دار آویخته: یک الگوی کندلی بازگشتی نزولی است که در انتهای یک روند صعودی دیده میشود. شکل آن دقیقاً مانند چکش است، اما ظهورش در سقف بازار، هشداردهنده است. سایه بلند پایین نشان میدهد که آن روز خریداران قیمت را بالا بردهاند، اما فروشندگان با قدرت تمام حمله کرده و قیمت را نزدیک به نقطه آغاز بستهاند. این یعنی خریداران در حال از دست دادن کنترل هستند.
نکته معاملاتی: برای تأیید سیگنال چکش، باید منتظر کندل صعودی بعدی بود که قیمتی بالاتر از قیمت پایانی چکش داشته باشد. برای مرد به دار آویخته، کندل نزولی بعدی با قیمتی پایینتر از قیمت پایانی آن، سیگنال را تأیید میکند.

۲. الگوی شوتینگ استار (Shooting Star) و اینورتد همر (Inverted Hammer)
شکل ظاهری: این دو الگو نیز قرینه چکش و مرد به دار آویخته هستند. آنها دارای بدنه کوچک در انتهای پایینی و یک سایه بلند در بالا هستند.
شوتینگ استار: یک الگوی کندلی بازگشتی نزولی است که در انتهای یک روند صعودی ظاهر میشود. سایه بلند بالا نشاندهنده این است که خریداران در ابتدا قیمت را به اوج جدیدی رساندهاند، اما فروشندگان با قدرت وارد شده و قیمت را نزدیک به نقطه آغاز بستهاند. این یک نشانه کلاسیک از شکست در سطوح مقاومت و اتمام روند صعودی است.
اینورتد همر (چکش برعکس): یک الگوی کندلی بازگشتی صعودی است که در انتهای یک روند نزولی دیده میشود. سایه بلند بالا حاکی از تلاش خریداران برای بالا بردن قیمت است. اگرچه آنها در نهایت موفق نشدهاند قیمت را در بالا نگه دارند، اما این تلاش اولین نشانه از بازگشت احتمالی قدرت به خریداران است.
نکته معاملاتی: مانند الگوهای قبلی، تأیید کندل بعدی برای این الگوها حیاتی است.

۳. الگوی انگالفینگ (Engulfing)
الگوی انگالفینگ یک الگوی دو کندلی قدرتمند است که به دو صورت صعودی و نزولی وجود دارد.
الگوی انگالفینگ صعودی (Bullish Engulfing)
این الگو در انتهای یک روند نزولی شکل میگیرد. کندل اول یک کندل نزولی (قرمز) با بدنه کوچک است. کندل دوم یک کندل صعودی (سبز) با بدنه بزرگ است که کاملاً بدنه کندل اول را در بر میگیرد. این الگو نشان میدهد فشار خرید به قدری قوی است که تمام ضررهای کندل قبل را جبران کرده است.
الگوی انگالفینگ نزولی (Bearish Engulfing)
این الگو در انتهای یک روند صعودی دیده میشود. کندل اول یک کندل صعودی (سبز) با بدنه کوچک است. کندل دوم یک کندل نزولی (قرمز) با بدنه بزرگ است که کاملاً بدنه کندل اول را میپوشاند. این اتفاق نشان از هجوم فروشندگان و غلبه کامل آنها بر خریداران دارد.
نکته معاملاتی: هرچه بدنه کندل دوم بزرگتر باشد و حجم معاملات در آن کندل بیشتر باشد، قدرت سیگنال نیز بیشتر است.

-
الگوی هارامی (Harami)
هارامی در زبان ژاپنی به معنای باردار است. این الگو نقطه مقابل انگالفینگ است و یک الگوی دو کندلی با قدرت بازگشتی ضعیفتر محسوب میشود.
شکل ظاهری: کندل اول بدنه بزرگی دارد که جهت روند فعلی را نشان میدهد. کندل دوم بدنه کوچکی دارد که کاملاً درون محدوده بدنه کندل اول قرار میگیرد.
هارامی صعودی: در انتهای روند نزولی، یک کندل نزولی بزرگ تشکیل میشود و پس از آن یک کندل کوچک در دل آن شکل میگیرد. این نشان از کاهش شتاب فروش و بلاتکلیفی بازار دارد.
هارامی نزولی: در انتهای روند صعودی، یک کندل صعودی بزرگ شکل میگیرد و کندل کوچک بعدی درون آن قرار میگیرد. این الگو هشدار میدهد که خریداران دیگر توان پیشروی ندارند.
نکته معاملاتی: هارامی به تنهایی سیگنال قوی نیست و حتماً باید با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال یا کندل تأییدی بعدی همراه شود. نوع خاصی از آن به نام هارامی کراس وجود دارد که در آن کندل دوم یک دوجی است و سیگنال قویتری محسوب میشود.

۵. الگوی ابر سیاه پوشاننده (Dark Cloud Cover) و خط نفوذی (Piercing Line)
این دو الگو نیز جزو الگوهای کندلی بازگشتی دو کندلی و قرینه یکدیگر هستند.
ابر سیاه پوشاننده (نزولی): در یک روند صعودی، کندل اول یک کندل صعودی قوی (سبز) است. کندل دوم با یک گپ به بالا باز میشود، اما سپس به شدت نزول کرده و در نیمه پایینی کندل اول ترجیحاً زیر 50% بسته میشود. این نشان میدهد فروشندگان با قدرت وارد شده و بر خریداران غلبه کردهاند.
خط نفوذی (صعودی): در یک روند نزولی، کندل اول یک کندل نزولی قوی (قرمز) است. کندل دوم با یک گپ به پایین باز میشود، اما سپس به شدت رشد کرده و در نیمه بالایی کندل اول ترجیحاً زیر 50%ربسته میشود. این نشان از نفوذ قوی خریداران به منطقه تحت سلطه فروشندگان دارد.

۶. الگوی ستاره صبحگاهی (Morning Star) و ستاره عصرگاهی (Evening Star)
این الگوها از قدرتمندترین الگوهای کندلی بازگشتی سه کندلی محسوب میشوند.
ستاره صبحگاهی (صعودی): این الگو در انتهای روند نزولی شکل میگیرد.
کندل اول: یک کندل نزولی بزرگ (قرمز) که نشاندهنده ادامه روند نزولی است.
کندل دوم: یک کندل با بدنه کوچک (معمولاً یک دوجی) که پس از یک گپ نزولی تشکیل میشود. این کندل نشان از بلاتکلیفی و تردید در بازار دارد.
کندل سوم: یک کندل صعودی بزرگ (سبز) که به سمت بالا حرکت کرده و حداقل تا میانه کندل اول پیشروی میکند. این کندل، تأییدیه بازگشت روند و شروع جهت حرکت جدید برای بازار است.
ستاره عصرگاهی (نزولی): این الگو در انتهای روند صعودی دیده میشود.
کندل اول: یک کندل صعودی بزرگ (سبز)
کندل دوم: یک کندل با بدنه کوچک (دوجی) که پس از یک گپ صعودی تشکیل میشود.
کندل سوم: یک کندل نزولی بزرگ (قرمز) که به سمت پایین حرکت کرده و حداقل تا میانه کندل اول نزول میکند. این الگو نوید یک بازار نزولی را میدهد.
نکته معاملاتی: وجود گاپ (شکاف قیمتی) بین کندلهای اول و دوم و همچنین دوم و سوم، بر قدرت این الگوها میافزاید.

الگوهای کندلی ادامه دهنده
الگوهای کندلی ادامه دهنده در میانه یک روند ظاهر میشوند و نشان میدهند که بازار تنها برای استراحت و تجدید قوا توقف کرده و به احتمال زیاد روند قبلی خود را از سر خواهد گرفت. تشخیص این الگوها به تریدرها کمک میکند تا در زمان اصلاحات موقت، موقعیت خود را حفظ کرده یا حتی به آن اضافه کنند.
۷. الگوی دوجی (Doji)
دوجی یکی از مهمترین کندلها در آموزش کندلشناسی است. زمانی تشکیل میشود که قیمت آغازین و پایانی تقریباً یکسان باشند. بدنه آن به شکل یک خط نازک است و سایههایی با طولهای مختلف دارد. دوجی نشاندهنده بلاتکلیفی و برابری قدرت خریداران و فروشندگان است.
تفسیر: موقعیت تشکیل دوجی تعیینکننده سیگنال آن است. یک دوجی پس از یک روند طولانیمدت صعودی، میتواند هشدار بازگشت نزولی باشد (مانند ستاره عصرگاهی). یک دوجی در میانه یک روند، معمولاً به عنوان یک الگوی ادامه دهنده تفسیر میشود و نشان میدهد بازار پس از این توقف، به روند قبلی خود ادامه خواهد داد.

۸. الگوی ماروبوزو (Marubozu)
ماروبوزو به کندلی گفته میشود که فاقد سایه است (یا سایههای آن بسیار ناچیز است).
ماروبوزو صعودی: کندلی سبز که در پایینترین قیمت باز و در بالاترین قیمت بسته میشود. این کندل نشان از تسلط مطلق خریداران از ابتدا تا انتهای بازه معاملاتی دارد و یک سیگنال ادامه دهنده بسیار قوی در روندهای صعودی محسوب میشود.
ماروبوزو نزولی: کندلی قرمز که در بالاترین قیمت باز و در پایینترین قیمت بسته میشود. این کندل نشان از تسلط بلامنازع فروشندگان دارد و تأییدکننده قدرت روند نزولی است.
نکته معاملاتی: ظهور یک ماروبوزو در ابتدای یک روند جدید یا پس از یک پولبک، نشاندهنده اعتماد بالای معاملهگران به جهت فعلی بازار است.

۹. الگوی سه سرباز سفید (Three White Soldiers) و سه کلاغ سیاه (Three Black Crows)
این الگوها از نمونههای کلاسیک الگوهای کندلی ادامه دهنده (و گاهی بازگشتی در سقف و کف) هستند.
سه سرباز سفید (صعودی): این الگو از سه کندل صعودی پشت سر هم با بدنههای بلند تشکیل شده است. هر کندل درون بدنه کندل قبلی باز شده و بالاتر از کندل قبلی بسته میشود. این الگو نشاندهنده افزایش تدریجی و مستمر فشار خرید و یک روند صعودی بسیار سالم است.
سه کلاغ سیاه (نزولی): این الگو نقطه مقابل سه سرباز است و از سه کندل نزولی پشت سر هم با بدنههای بلند تشکیل میشود. هر کندل درون بدنه کندل قبلی باز شده و پایینتر از کندل قبلی بسته میشود. این الگو نشان از تشدید مداوم فشار فروش و یک روند نزولی قوی دارد.

۱۰. الگوی شکاف تاسوکی (Tasuki Gap)
این الگو یک الگوی کندلی ادامه دهنده نسبتاً پیشرفته است که شامل یک شکاف قیمتی (Gap) میشود.
شکاف تاسوکی صعودی: در یک روند صعودی، یک کندل صعودی بزرگ تشکیل میشود. کندل بعدی با یک گپ صعودی (فاصله قیمتی به بالا) باز میشود. سپس کندل سوم، یک کندل نزولی (قرمز) است که درون این شکاف بسته میشود، اما شکاف را کاملاً پر نمیکند. این کندل نزولی در واقع یک پولبک برای تست شکاف است و وقتی نتواند آن را کاملاً ببندد، نشاندهنده قدرت روند صعودی است و احتمال ادامه روند بسیار بالا میرود.
شکاف تاسوکی نزولی: در یک روند نزولی، یک کندل نزولی بزرگ شکل میگیرد. کندل بعدی با یک گپ نزولی باز میشود. کندل سوم یک کندل صعودی است که درون شکاف بسته میشود، اما آن را کاملاً پر نمیکند. این نشاندهنده ضعف خریداران و احتمال ادامه روند نزولی است.

کندل شناسی فارکس
کندل شناسی فارکس و سایر بازارهای مالی، یک علم ترکیبی از روانشناسی بازار و تحلیل تکنیکال است. با این حال، باید به خاطر داشت که هیچ الگویی به تنهایی و در خلأ معنا ندارد. یک تریدر حرفهای:
1- این الگوها را در روند و موقعیتهای کلیدی حمایت و مقاومت بررسی میکند.
2- برای تأیید سیگنالهای کندلها، از سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند خطوط روند، میانگینهای متحرک و اسیلاتورها استفاده میکند.
3- مدیریت ریسک و تعیین دقیق حد سود و ضرر را هیچگاه فراموش نمیکند.