در دنیای پویای بازارهای مالی، آموزش پرایس اکشن سنتی دیگر به تنهایی پاسخگوی نیاز معاملهگران برای درک عمق حرکات قیمت نیست. سبکهای مدرنی ظهور کردهاند که بر روانشناسی بازار، رفتار معاملهگران نهادی (Smart Money) و شناسایی ناکامیهای قیمت (Imbalance) تمرکز دارند.
پرایس اکشن مدرن
پرایس اکشن به عنوان خالصترین شکل تحلیل تکنیکال، همواره مورد توجه معاملهگران بوده است. این روش بر پایه تحلیل حرکت خام قیمت و الگوهای نموداری، بدون استفاده از اندیکاتورهای تأخیری، بنا شده است. اما در سالهای اخیر، نگاه به پرایس اکشن متحول شده است. دیگر تنها رسم خط روند و شناسایی الگوهای شمعی کافی نیست. معاملهگران به دنبال درک دلیل حرکت قیمت هستند: چه کسی در حال خرید یا فروش است؟ نهادهای بزرگ چیکار میکنند؟ اینجاست که پرایس اکشن مدرن با رویکردی مبتنی بر معاملهگری مانند یک نهاد پا به عرصه گذاشته است. دو مکتب فکری قدرتمند در این حوزه، سبک ICT (موسس: مایکل هادلستون) و سبک RTM (موسس: ویلسون) هستند. اگرچه هر دو در نهایت به تحلیل قیمت ختم میشوند، اما فلسفه، ابزارها و نحوه اجرای متفاوتی دارند.
قبل از پرداختن به سبک ICT و سبک RTM، درک مفاهیم مشترک و بنیادی در پرایس اکشن مدرن ضروری است.
1- معاملهگران نهادی
بازیگران اصلی بازار شامل بانکها، صندوقهای سرمایهگذاری و مؤسسات بزرگ هستند. آنها به دلیل حجم معاملات عظیم، نمیتوانند در یک نقطه وارد یا خارج شوند. بنابراین، آنها نیاز به ایجاد نقدینگی دارند.
2- ایجاد نقدینگی
نهادها برای اجرای دستورات بزرگ خود، نیاز به مقادیر زیادی سفارش در طرف مقابل دارند. آنها با حرکت قیمت به سمت سطوحی که تعداد زیادی از معاملهگران خرد Stop-Loss یا Limit Order خود را قرار دادهاند، این نقدینگی را ایجاد میکنند. به طور مثال، حرکت قیمت به بالای یک سقف قوی ممکن است منجر به جمع کردن استاپلاسهای معاملهگران خردی باشد که در پوزیشن شورت هستند.
آموزش ICTهنر پیشبینی بر اساس الگوهای زمانی و نقدینگی
سبک ICT که توسط مایکل هادلستون پایهگذاری شده است، یک چارچوب بسیار ساختاریافته و مبتنی بر انتظار و پیشبینی است. در آموزش ICT، شما یاد میگیرید که چگونه حرکات قیمت را در روزها و ساعات خاصی از هفته پیشبینی کنید.
مفاهیم کلیدی در سبک ICT
نقدینگی: سنگ بنای تحلیل در ICT است. دو نوع اصلی نقدینگی وجود دارد:
نقدینگی خرید (Buy-Side Liquidity): معمولا نشان دهنده کندل های مهم است استاپلاس فروشندگان در آن نقطه جمع میشود.
نقدینگی فروش (Sell-Side Liquidity): معمولاً نشان دهنده کندلهای مهم است که استاپلاس خریداران در آنجا جمع است.

نهادها برای اجرای معاملات خود، ابتدا قیمت را به سمت این نواحی نقدینگی سوق میدهند تا آن را “جمعآوری” کنند و سپس در جهت مخالف حرکت میکنند.
الگوهای زمانی: این بخش، مرکز و اصل سبک ICT است.
شکار نقدینگی هفتگی (Weekly Liquidity Grab): حرکت قیمت در ابتدای هفته برای جمعآوری نقدینگیهای باقیمانده از آخر هفته.
بازار لندن (London Session) و بازار نیویورک (New York Session): شناسایی حرکات کلیدی قیمت در طول ساعات بازگشایی این بازارهای اصلی.
(Kill Zone): بازههای زمانی خاصی (مثلا 8 تا 11 به وقت نیویورک) که احتمال حرکت قوی قیمت و شکار نقدینگی بسیار بالاست.

Mitigation Blocks – MBS: اینها بلوکهای قیمتی هستند که در آنها یک حرکت سریع و نامتعادل رخ داده و در نهایت جهت حرکت عوض شده است. این بلوکها به عنوان مناطق حمایت/مقاومت قوی در آینده عمل میکنند و قیمت برای جبران آن منطقه، به آن بازمیگردد.

الگوی اوج/حفره جعلی (FTO/FVG):
Fair value gap یا شکاف ارزش منصفانه
منطقهای بین سه کندل که در آن، بدنه کندل میانی با کندل قبل و بعد خود هیچ همپوشانی ندارد. این منطقه یک “حفره” در قیمت است که بعداً پر میشود و اغلب به عنوان حمایت/مقاومت عمل میکند.

(FTO – False Breakout): شکست کاذب یک سطح کلیدی که با بازگشت سریع قیمت همراه است و نشان میدهد نقدینگی آن سطح جمعآوری شده است.

یک استراتژی ساده در سبک RTM:

1- یک حرکت اولیه قوی به سمت بالا را شناسایی کنید.
2- منتظر بمانید تا قیمت برای یک بازگشت مجدد به نقطه شروع یا یک ناحیه کلیدی نزدیک آن برگردد. این بازگشت اغلب با تشکیل یک الگوی خاص (مانند یک کندل دوجی یا پینبار) در ناحیه حمایتی همراه است.
3- پس از مشاهده نشانههای توقف بازگشت (مثلاً یک کندل صعودی قوی)، وارد پوزیشن خرید شوید.
4- استاپ لاس را پایین ناحیه بازگشت قرار دهید و هدف شما سطوحی است که در آنها نقدینگی فروش قلههای قبلی قرار دارد.
آموزش RTM: علم خواندن حرکات قیمت از روی چارت خام
سبک RTM که توسط ویلسون توسعه داده شد، بر خلاف ICT که بر الگوهای زمانی تأکید دارد، بیشتر بر روی خواندن مستقیم حرکات قیمت روی نمودار خام (بدون هیچ الگوی از پیش تعیین شده زمانی) متمرکز است. فلسفه اصلی آن این است: قیمت خودش را تکرار میکند، زیرا روانشناسی انسان ثابت است.
مفاهیم کلیدی در سبک RTM:
حرکت اولیه (Initial Balance – IB): اولین حرکت قوی قیمت که از یک منطقه تراکم خارج میشود. این حرکت جهت و قدرت اولیه را نشان میدهد.
بازگشت مجدد (Returning – RT): پس از حرکت اولیه، قیمت همیشه برای تأیید و جمعآوری نقدینگی بیشتر، به نقطه شروع حرکت اولیه یا نزدیک آن بازمیگردد. این مرحله بسیار شبیه به جمعآوری نقدینگی در ICT است.
حرکت اصلی (Primary Move – PM): پس از تکمیل بازگشت مجدد، حرکت اصلی و قدرتمند در جهت حرکت اولیه آغاز میشود. این حرکت، روندی است که معاملهگر RTM به دنبال شکار آن است.
الگوهای حرکتی (Patterns): RTM شامل مجموعهای از الگوهای بسیار دقیق و تکرارشونده است که رفتار قیمت را در چرخه IB-RT-PM توصیف میکنند. معروفترین این الگوها عبارتند از:
Choch (Change of Character): نقطهای که در آن روند اصلی متوقف شده و یک حرکت اصلاحی یا بازگشتی آغاز میشود.
BMS (Break of Market Structure): شکسته شدن یک سقف یا کف مهم که تغییر روند را تأیید میکند.
BOS (Break of Structure): شکستی که جهت روند جاری را تأیید میکند.
Liquidity Voids: مشابه FVG در ICT، اینها نواحی هستند که قیمت به سرعت از آنها عبور کرده و بعداً برای پر کردن این خلأ بازمیگردد.
یک استراتژی ساده در سبک RTM:
یک حرکت اولیه قوی (IB) به سمت بالا را شناسایی کنید.
منتظر بمانید تا قیمت برای یک بازگشت مجدد (RT) به نقطه شروع IB یا یک ناحیه کلیدی نزدیک آن برگردد. این بازگشت اغلب با تشکیل یک الگوی خاص (مانند یک کندل دوجی یا پینبار)( لینک به مقاله کندل) در ناحیه حمایتی همراه است.
پس از مشاهده نشانههای توقف بازگشت (مثلاً یک کندل صعودی قوی)، وارد پوزیشن خرید شوید.
استاپ لاس را پایین کندل سیگنال یا پایین ناحیه بازگشت قرار دهید و هدف شما سطوحی است که در آنها نقدینگی فروش (سقف های قبلی) قرار دارد.