مقدمه: چرا تحلیل تکنیکال برای معامله در فارکس ضروری است؟
قطعا هرکسی که کمی در بازارهای مالی فعالیت کرده باشد به این حقیقت رسیده که گذشته تکرار میشود. این اصل در بازار جهانی و فارکس نیز صادق است. در بازار فارکس شما با یک دنیای گسترده روبرو هستید که معامله گران کوچک و بزرگ در سرتاسر جهان در آن در حال فعالیت هستند. اگر که شما هم میخواهید که بتوانید در مقابل آنها حرفی برای گفتن داشته باشید نیاز هست که در کنار تحلیلهای بنیادی و اقتصادی به اصول تحلیل نمودارها نیز وارد باشید. چرا که در بسیاری از موارد دید بسیار خوبی از حرکت بازار و جریان بازار به شما میدهد. تحلیل تکنیکال علمی است که به شما دانش لازم برای حرکت در این مسیر را میدهد. در این مقاله تلاش بر این است که شما با مقدمات بازار فارکس و تحلیل تکنیکال آشنا شوید.
آموزش تحلیل تکنیکال
مبانی پایه فارکس
قبل از پرداختن به آموزش تحلیل تکنیکال، باید با مقدمات در فارکس آشنا شویم. این مفاهیم، الفبای معاملهگری و راه ورود به دنیای فارکس و بازار جهانی هستند.

جفتارزها در فارکس (Currency Pairs)
در فارکس، شما همیشه یک ارز را در مقابل ارز دیگری معامله میکنید. به عنوان مثال، در جفت ارز EUR/USD، یورو (ارز پایه) در برابر دلار آمریکا (ارز متقابل) قیمتگذاری میشود. اگر پیشبینی کنید یورو در برابر دلار قدرتمند میشود، این جفت ارز را میخرید.
پیپ در فارکس (Pip)
پیپ کوچکترین واحد تغییر قیمت یک جفت ارز است. برای اکثر جفتارزها، یک پیپ معادل تغییر رقم چهارم اعشار است. مثلاً اگر قیمت EUR/USD از 1.1050 به 1.1051 برسد، یک پیپ افزایش یافته است. پیپ در واقع نشاندهنده واحد سود و زیان شماست.
لات در فارکس (LOT)
اندازه حجم معامله شماست. یک لات استاندارد معادل 100,000 واحد از ارز پایه است. البته برای معاملهگران خرد، لاتهای کوچکتری مانند مینی لات (0.1 لات = 10,000 واحد) و میکرو لات (0.01 لات = 1,000 واحد) وجود دارد. درک پیپ و لات در فارکس برای مدیریت سرمایه و محاسبه دقیق سود و زیان حیاتی است.
تحلیل تکنیکال فارکس
بعد از اینکه با مفاهیم پایه در فارکس آشنا شدیم حالا باید دنبال مفاهیم پایه در تحلیل تکنیکال باشیم:
کندل شناسی
کندل استیکها یکی از اصلیترین و پرکاربردترین ابزارها در تحلیل تکنیکال بازارهای مالی مانند بورس، فارکس و ارز دیجیتال هستند. این نمودارها که ریشه در ژاپن قرن هجدهم دارند، نه تنها قیمتهای باز، بسته، یک دارایی را در یک بازه زمانی مشخص (مثلاً ۵ دقیقه، ۱ ساعت یا ۱ روز) نشان میدهند، بلکه احساسات و روانشناسی معاملهگران را نیز به تصویر میکشند.
ساختار یک کندل حرفهای ناگفته زیادی برای معامله گران دارد:
ساختار یک کندل
هر کندل از دو بخش اصلی تشکیل شده است:
۱. بدنه (Real Body): بخش پهن کندل که فاصله بین قیمت آغازین (Open) و قیمت پایانی (Close) را نشان میدهد.
* اگر قیمت پایانی بالاتر از قیمت آغازین باشد (کندل صعودی)، بدنه معمولاً توخالی یا به رنگ سبز یا آبی نمایش داده میشود.
* اگر قیمت پایانی پایینتر از قیمت آغازین باشد (کندل نزولی)، بدنه معمولاً توپر یا به رنگ قرمز نمایش داده میشود.
۲. سایه (Shadow) خطوط نازکی که در بالا و پایین بدنه قرار دارند. این خطوط نشاندهنده حداکثر و حداقل قیمت در آن بازه زمانی هستند.

اطلاعات نهفته در یک کندل:
1- طول بدنه بلند و صعودی نشاندهنده قدرت خریداران و فشار خرید قوی است. در مقابل، بدنه بلند و نزولی حاکی از سلطه فروشندگان و فشار فروش شدید است. بدنههای کوتاه نیز نشاندهنده بلاتکلیفی بازار و برابری قدرت خریداران و فروشندگان است.
2- طول سایهها: سایههای بلند حاکی از نبرد بین خریداران و فروشندگان در طول بازه زمانی است. برای مثال، یک سایه پایینی بسیار بلند روی یک کندل نزولی نشان میدهد که فروشندگان قیمت را به شدت پایین کشیدهاند، اما خریداران در انتها موفق شدهاند قیمت را تا حدی بالا بکشند (نشانه احتمالی بازگشت روند). برعکس، سایه بالایی بلند روی یک کندل صعودی میتواند هشدار دهد که خریداران نتوانستهاند قیمت را نگه دارند و فروشندگان در حال وارد کردن فشار هستند.
تایم فریمها:
در تحلیل تکنیکال شما این امکان رو دارید که تغییرات نمودار و نوسانات آن را در سطح مختلف زمانی از یک دقیقه تا یک روز، یک هفته و حتی سالانه بررسی کنید که بسته به تیپ شخصیتی شما در معاملهگری و سیستمی که استفاده میکنید این زمانها استفاده متفاوتی برای شما دارند.
انواع نمودار:
در بازارهای مالی نمودارهای مختلفی وجود دارد که هر کدام از آنها اطلاعات متفاوتی را به ما میدهد:
نمودار خطی:
این نمودار سادهترین نمودار تحلیل تکنیکال است که تنها قیمت پایانی را در هر تایم فریم به هم متصل میکند به عنوان مثال در تایم فریم روزانه این نمودار تنها قیمت امروز و روزهای گذشته را نشان میدهد و در یک ساعته قیمتهای بسته شده در هر ساعت را نشان میدهد.

نمودار میلهای:
این نمودار علاوه بر آخرین قیمت قیمت ابتدایی را نیز نشان میدهد.

نمودار شمعی:
این نمودار پرکاربردترین نمودار است و تمامی اطلاعات نمودار های قبلی را به همراه بالاترین و پایینترین قیمت به شکلی مناسبتر نشان میدهد. هرکندل دو قسمت بدنه و سایه را دارد.
فاصله دو سایه فاصله کمترین و بیشترین دامنه تغییرات قیمت را نشان میدهد و بدنه فاصله قیمت باز و بسته شدن را نشان میدهد.
نمودارهای دیگهای وجود دارد اما این 3 نوع پرکاربردترینها بودند.
چه طوری باید چارت رو فهمید و اطلاعاتش رو بررسی کرد؟
پایهای ترین جواب این سوال پرایس اکشن هست

پرایس اکشن
پرایس اکشن یکی از قدرتمندترین روشهای تحلیل تکنیکال در هر بازارمالی و حتی فارکس است که بر اساس حرکت خالص و خام قیمت، بدون استفاده از اندیکاتورهای پیچیده، عمل میکند. دو مفهوم کلیدی در این روش وجود دارد:
1- روند 2- خطوط حمایت و مقاومت
روند در بازار فارکس
روند جهت کلی حرکت بازار است. روندها میتوانند صعودی (قلههای بالاتر و کفهای بالاتر)، نزولی (قلههای پایینتر و کفهای پایینتر) یا خنثی باشند. تشخیص روند در بازار مالی اولین قدم در هر تحلیل است.
حمایت و مقاومت در فارکس
سطح حمایت: سطحی است که در آن فشار خرید بر فروش غلبه میکند و از سقوط بیشتر قیمت جلوگیری میشود.
سطح مقاومت: سطحی است که در آن فشار فروش بر خرید غلبه میکند و از رشد بیشتر قیمت جلوگیری میکند.
شناسایی دقیق این سطوح، کلید یافتن نقاط ورود و خروج ایدهآل است.
برای یادگیری عمیقتر این مفاهیم، میتوانید به آموزشهای تخصصی ما در زمینه راجعه کنید.
در کنار پرایس اکشن شما ابزارهایی دارید که به شما کمک میکنند تحلیل هرچه دقیقتر و بهتری را داشته باشید که این ابزار اصطلاحا به عنوان اندیکاتور شناخته میشوند:
جعبه ابزار اندیکاتورهای شما
اندیکاتورهای بسیار زیادی وجود دارد اما 3 تا از کاربردیترینهای آنها عبارتند از:
1- میانگین متحرک ((Moving Average
2- آر اس آی (RSI)
3- مکدی (MACD)
1- این اندیکاتور با حذف نوسانات جزئی، جهت روند را به وضوح نشان میدهد. وقتی قیمت یک میانگین متحرک صعودی باشد، روند مثبت در نظر گرفته میشود.
2- بین 0 تا 100 نوسان میکند و قدرت حرکت قیمت را اندازهگیری میکند. معمولاً مقادیر بالای 70 نشانه “اشباع خرید” (احتمال اصلاح نزولی) و مقادیر زیر 30 نشانه “اشباع فروش” (احتمال اصلاح صعودی) است.
3- این اندیکاتور همگرایی و واگرایی دو میانگین متحرک را نشان میدهد و هم جهت روند و هم قدرت آن را مشخص میکند. عبور خط MACD از خط سیگنال به سمت بالا، یک سیگنال خرید بالقوه و عبور آن به سمت پایین، یک سیگنال فروش بالقوه محسوب میشود.
در نهایت و در آخر برای انجام معامله در این بازار باید چیکار کرد؟
ساخت استراتژی
برای اینکه ما بتونیم فعالیت موفقی در بازارها داشته باشیم باید بتونیم تمامی موارد گفته شده رو باهم ترکیب کنیم و به اصطلاح برای خودمون یک استراتژی بسازیم. اما چطوری؟
مراحل ساخت استراتژی
به صورت خلاصه برای ساخت استراتزی ابتدا باید در تایم فریمهای مختلف چارت رو بررسی کنید و سعی کنیم خطوط حمایت، مقاوت رو رسم کنید و نقاط مهم رو بررسی کنیم.
بعد از اون باید با استفاده از اندیکاتورها مثل مکدی و RSI و همچنین با کمک خطوط حمایت و مقاوت و همچنین روند نقاط ورود مناسب رو پیدا کنید و معامله خودتون رو انجام بدید. البته در باقی مقالات مفصل تر راجب این موضوع صحبت می کنیم.
معامله هوشمندانه
خیلی وقتها ما زمان بررسی مداوم چارت برای پیدا کردن موقعیت مناسب برای معامله کردن رو نداریم یا حتی اگر داشته باشیم شاید خیلی از موقعیتها رو به موقع نبینیم و اونها رو از دست بدیم در چنین مواقعی استفاده از یک دستیار در امر معاملهگری میتونه خیلی کمک کننده باشه. اما چجوری؟
موج سوم یک دستیار معاملهگری است که امکانات مناسبی را در حوزه معاملهگری فراهم میآورد که در این حوزه شما میتوانید استراتژی خودتون و یا جفت ارز مدنظر خودتون رو وارد این دستیار کنید و بررسی تکنیکالی رو به این دستیار بسپارید به عنوان مثال شما به دنبال کف روند هستید این دستیار به شما میگه کدام چارتها و در چه تایم فریمی در این ناحیه قراردارند و حتی برای شما پیام هم ارسال میشود؛ حتی میتوانید از شروط ترکیبی استفاده کنید و استراتژی پرایس اکشن را با اندیکاتورهای مختلف مثل مک دی و RSI ترکیب کنید و بسیاری از اندیکاتورهای دیگر ترکیب کنید حتی میتوانید یک جفت ارز مشخص را زیرنظر بگیرید و هر تغییری در آن رخ داد به شما اطلاع رسانی شود.